توضیحات شهردار مشهد درباره پروژه مشترک آستان قدس رضوی و مدیریت شهری (۱۴ آبان ۱۴۰۳) بهره‌برداری از فاز اول پروژه اتصال بولوار امام‌خمینی (ره) به بولوار نماز مشهد در دهه فجر ۱۴۰۳ شهروندخبرنگار | درخواست ایجاد ایستگاه‌های دوچرخه اشتراکی در بولوار هدایت مشهد + پاسخ برپایی بازار سیار صنایع دستی بانوان کارآفرین در مشهد (۱۴ آبان ۱۴۰۳) بهره‌برداری از هفت طرح عمرانی در محدوده حرم مطهر رضوی در آینده‌ای نزدیک خدمات‌رسانی فرودگاه مشهد به حدود ۵ میلیون زائر رضوی در نیمه‌ نخست سال ۱۴۰۳ هوای کلانشهر مشهد برای دومین روز پیاپی «آلوده» است (۱۴ آبان ۱۴۰۳) درباره کوچه «مسجد رانندگان» در خیابان امام‌رضا(ع) مشهد | حکایت «رانندگان» و کوچه‌ای پشت چهنو اجرای ۶۱۷ پروژه طی سه سال در منطقه پنج شهرداری مشهد شهردار مشهد: برای تمام حوزه‌های کلان مشهد پروژه داریم اختصاص زمین صدهکتاری برای زندان جدید مشهد | شهردار مشهد از انتقال زندان به خارج شهر خبر داد هشدار زرد مدیریت بحران استان خراسان رضوی | بارش های رگباری و کاهش محسوس دما تا آخر هفته توسعه گردشگری پایدار مشهد با ثبت میراث ناملموس فرهنگی تعریف ۴۵ پروژه محوری برای سال پایانی شورای ششم مشهد جزئیات اجرای طرح پیشخان زیارت | امکان جلوه‌نمایی رضوی در ۲ هزار نقطه مشهد آماده‌سازی خیابان امام رضا(ع) برای راهپیمایی ۱۳ آبان در مشهد سرویس دهی رایگان ناوگان اتوبوسرانی مشهد به دانش آموزان ویژه مراسم راهپیمایی (۱۳ آبان ۱۴۰۳) سرویس‌دهی رایگان متروی مشهد به راهپیمایان در ۱۳ آبان ۱۴۰۳ افزودن ۲ خط پروازی خارجی به پرواز‌های فرودگاه مشهد
سرخط خبرها

از مخالفت‌ها تا هزینه ها؛ نگاهی به کارنامه دومین تجربه رویداد «ماه امت» در حاشیه شهر مشهد

  • کد خبر: ۱۶۱۱۴۰
  • ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۴
از مخالفت‌ها تا هزینه ها؛ نگاهی به کارنامه دومین تجربه رویداد «ماه امت» در حاشیه شهر مشهد
گفت وگوی ما با حسین کمیلی، مسئول نهاد آبادانی و پیشرفت حاشیه شهر مشهد بنیاد علوی، به بهانه رویدادی است که مجموعه متبوع او از ارکان برنامه ریز و مجری آن به شمار می‌رود؛ رویدادی بین المللی که پنج‌شنبه شب به میزبانی قلعه خیابان به پایان رسید و محله را با چهره‌ای متفاوت معرفی کرد.

کدام تعریف را قبول دارید؟ اولی را که‌ می‌گوید حاشیه شهر جای افراد فقیر، آسیب دیده و احتمالا بزهکار است؟ یا دومی را که‌ می‌گوید جایی است که سرانه امکانات و خدماتش کمتر از متوسط است؟ شاید هم طرف دار تعریف سوم باشید که حاشیه را جایی ادغام نشده در شهر می‌داند. اینکه کدام یک را قبول دارید، مهم است. چون تأثیرش را بر رفتار با  این محلات و اهالی اش نشان می‌دهد؛ بیش از آنچه تصورش را بکنید. حتی بر اینکه طرف دار برگزاری برنامه‌هایی مثل «ماه امت» در حاشیه شهر باشید یا  نه  هم اثر دارد.

گفت وگوی ما با حسین کمیلی، مسئول نهاد آبادانی و پیشرفت حاشیه شهر مشهد بنیاد علوی، به بهانه رویدادی است که مجموعه متبوع او از ارکان برنامه ریز و مجری آن به شمار می‌رود؛ رویدادی بین المللی که پنج‌شنبه شب به میزبانی قلعه خیابان به پایان رسید و محله را با چهره‌ای متفاوت معرفی کرد. این مدیر دهه شصتی را خسته از کم خوابی میزبانی‌های چندهزارنفره در ۱۰ شب متوالی ملاقات می‌کنیم؛ با یک سینی چای در دست به ضمیمه چند شاخه نبات که البته گفت وگوی ۷۵ دقیقه‌ای مان باعث می‌شود گرمی نوشیدنش را از یاد ببریم.

چرا قلعه خیابان را برای رویداد انتخاب کردید؟ همین طوری؟

همین طوری که نه. برایمان مهم بود رویداد در محله‌ای از حاشیه شهر برگزار شود که عناصر بنیادین مشهد در آن پررنگ باشد.

مثلا چه چیزی؟

مثلا تنوع. مشهد نیاز دارد که این تنوع را درک کند. ما در چند دهه گذشته به سمت گریز از تنوع رفته ایم. یعنی مشهد خودآگاه یا ناخودآگاه دارد به سمت یکدست شدن می‌رود. این به مشهد لطمه بنیادین می‌زند و مدارا و استقبالمان از حضور دیگران را کم رنگ می‌کند. مسئولان شهری، سیاست‌های امنیتی و... هم به این یکدست شدن دامن زده اند.

شاید، چون مدیریت کردن فضایی یکدست راحت‌تر به نظر می‌رسد.

اتفاقا برعکس! وقتی ریشه‌های تنوع وجود دارد، اگر بخواهی فضا را یکدست کنی، کار خودت را سخت کرده ای. حضور برخی مذاهب اسلامی و طوایف در آنجا یک واقعیت است. مسجد چندده ساله دارند. اینجا ساکن شده اند و دارند زندگی شان را‌ می‌کنند. تلاش برای حذف یا نادیده گرفتن واقعیت ها، معلوم است که مسئله درست می‌کند.

از دلایل انتخاب قلعه خیابان می‌گفتید.

ما به تنهایی در انتخاب محله مؤثر نبودیم. بالادست و پشتیبان ما در رویداد هم مؤثر بود. آن‌ها هم با زوایه نگاهی دیگر، به همین گزینه رسیده بودند.

در «ماه امت» دقیقا دنبال چه بودید؟

اجازه بدهید مقدمه‌ای کوتاه بگویم. رویکرد غالب برای کار در حاشیه شهر، توانمندسازی است. کافی است؟ از نظر ما نه. بزرگ شده‌های حاشیه شهر که توانمند می‌شوند، در حاشیه شهر می‌مانند؟ باز هم نه. اقتضائات این طور ایجاب می‌کند. مثلا برای دانشجو سکونت در کجا ساده‌تر است، وقتی همه دانشگاه‌ها دور از حاشیه شهر هستند؟

توانمند که‌ می‌شوند، طبقه اجتماعی شان هم تغییر می‌کند. ضمن اینکه محله‌های حاشیه شهر معمولا خوش نام نیستند. درجه این خوش نام نبودنش متفاوت است. هستند حاشیه نشین‌هایی که موقع ازدواج دخترشان، خانه را به صورت موقت عوض می‌کنند و جای دیگری ساکن می‌شوند، یا خانواده‌هایی شاید حتی با نگاه دینی، وقتی می‌خواهند بروند خواستگاری دختری هرچند با ویژگی‌های مطلوب، اما ساکن حاشیه شهر، پا پس می‌کشند. پس توانمندسازی فرد حاشیه نشین لازم است، اما کافی نیست.

خب باید چه کار کرد؟

اینکه برای حاشیه زدایی، در کنار توانمندکردن حاشیه نشین، باید برای تغییر برند محله کار کرد؛ و ارتباط این صحبت‌ها به «ماه امت»؟
ما که به دنبال بهبود برند محله بودیم، حالا باید دنبال ابزارهایش می‌گشتیم. «ماه امت» یکی از ابزار‌های کوتاه مدتمان بود. برای برگزاری آن باید سراغ داشته‌های محله می‌رفتیم. برخی ملموس و پیش چشم بودند، مثل ویژگی‌های قومی و آداب و رسوم، و برخی ناملموس مثل تاریخ قلعه خیابان که باب الرضا (ع) و محل ورود حضرت رضا (ع) به شهر است.

داشته‌های محله که پرتعدادند. روی کدام‌ها دست گذاشتید؟

آن‌هایی که فرهنگی و اصیل و متناسب با ویژگی‌های ماهوی شهر بودند. ما در تعریف حاشیه شهر، به تعریف سطح سوم قائلیم؛ اینکه حاشیه شهر بخشی از شهر است که در آن ادغام نشده است. اگر می‌خواهیم حاشیه شهر مشهد در دل شهر ادغام شود، باید به دنبال برندسازی از ویژگی‌هایی باشیم که با هویت شهر هم خوانی دارد؛ بنابراین فرمولی که برای حاشیه زدایی از حاشیه فلان کلان شهر کارگر افتاده است، الزاما برای حاشیه مشهد کارایی ندارد.

با این حساب، اصل رویداد برایتان موضوعیت نداشت.

بله. رویداد فقط ابزار بود. ما به دنبال تکریم فاخر و ایجاد تشخص شهری بودیم؛ همین که اهالی متوجه شوند این دیگر یک جشن پارکی عادی و محلی نیست. آن قدر بزرگ است که ساکن قلعه خیابان باافتخار بایستد و بگوید «این رویداد، در همه جای شهر نیست ها! فقط در قلعه خیابان است.» پیرو این دیدگاه و برای برگزاری هرچه باشکوه تر، درباره مکان برگزاری رویداد سراغ گزینه‌های حاضر و آماده مثل فلان سوله نرفتیم. به جای آن زحمت فراهم کردن زیرساخت در یکی از زمین‌های رهاشده محله را قبول کردیم.

آن حسی که به دنبالش بودید، در اهالی ایجاد شد؟

بله. مثال‌های عینی زیاد است. تغییر تصویر ذهنی را تا حدی توانستیم رقم بزنیم. این رویداد دقیقا مثل یک مکنده عمل کرد و ظرفیت‌ها را از دل کوچه‌ها بیرون کشید. هر شب مراجعه کننده داشتیم. مثلا دیشب سه نفر از چلو‌ها آمده بودند. فارسی را سخت متوجه می‌شدند. تارنواز بودند و درخواست چند دقیقه اجرا روی صحنه را داشتند. قهرمان ووشو کشف کردیم. همین طور کودکانی که حافظ قرآن هستند، کارآفرین‌های گمنام و....

«ماه امت»، برگزار و پرونده اش در قلعه خیابان بسته شد؟

نه. این رویداد برای ما نقطه شروع بود. تازه حرف زدنمان با آحاد مردم محله شروع شده است. در این رویداد درواقع پرسیدیم که‌ می‌خواهید نقش شهری داشته باشید یا اینکه دستی که گیرنده کمک‌های دیگران است؟ پیش‌تر از فعالان اجتماعی محله که‌ می‌پرسیدیم با چه کسانی مرتبط هستید، فقط می‌گفتند با این تعداد خیر. ظرفیت‌های قلعه ساختمان هیچ وقت ابزار برندشدن محله نبوده است. همیشه تا‌ می‌گفتی قلعه خیابان، جواب می‌شنیدی: «بهترین جا برای توزیع ارزاق و بسته‌های معیشتی است. چشم بسته برو و اهدا کن و مطمئن باش به مستحق واقعی می‌رسد.»

برای حاشیه زدایی از این محله و دیگرمحلات حاشیه‌ای به توانمندسازی اعتقاد دارید؟

بله، اما نه فقط توانمندسازی مهارتی، مالی و زیرساختی. در قصه حاشیه شهر از توانمندسازی فکری و اندیشه‌ای غفلت شده است. ما هم وام می‌دهیم، اما می‌دانیم وام به تنهایی خاصیتی برای حاشیه زدایی ندارد. یا فرد را مقروض‌تر می‌کند یا هم پس از توانمندشدن محله را ترک می‌کند. به ما می‌گفتند «برای اهالی حاشیه شهر کلاس بگذارید. کارگر مبتدی را کارگر حرفه ‎ای کنید. در روند طبیعی آنجا مداخله نکنید.» ما می‌گوییم چه کسی گفته است که وضعیت موجود این محلات با وجود نشانه‌های نارسایی، طبیعی است؟

مبدأ کار و تمرکزتان بر قلعه خیابان به چه زمانی برمی گردد؟

یک ونیم سال پیش.

یعنی پارسال که هنوز نخستین رویداد «ماه امت» در گلشهر برگزار نشده بود، کار برای قلعه خیابان را شروع کردید؟

بله، هر دو محله را هم زمان شروع کردیم. وضعیت در گلشهر برای برگزاری اولین رویداد مناسب‌تر بود. شهرک شهیدباهنر به بسترسازی‌های بیشتری نیاز داشت.

بستر‌های فکری منظورتان است؟

همه بسترها، اما توانمندسازی فکری برایمان مهم‌تر بود. در این مدت دیدگاه هایمان را به تدریج با اهالی محله قلعه خیابان در میان گذاشتیم. چند ماه پیش شروع کردیم به برگزاری سلسله جلسات اندیشه ای. اساتیدی را به این جلسات دعوت می‌کردیم که حرف‌های تئوری و جدی را به زبان مردم با مردم درمیان بگذارند. کم کم عده‌ای جذب شدند و شروع کردند به همکاری کردن. توانمندسازی فکری یعنی از «زمین می‌خواهیم برای ساخت کمپ ترک اعتیاد» رسیده ایم به درخواست زمین برای ایجاد بازارچه صنایع دستی مشهد.

جلسات اندیشه‌ای را که‌ می‌گویید، کجا برگزار می‌کردید؟

در حسینیه‌ها و مساجد محله.

به هرحال توانمندسازی‌های مهارتی هم مهم است. برای این فقره کاری انجام داده اید؟

بله، اتفاقا رویداد «ماه امت» بستر آن را هم فراهم کرد. چند ماه برای تولید کننده‌های محلی کار شد تا صلاحیت حضور در رویدادی با تراز شهری را پیدا کنند؛ مانند موضوع‌های بسته بندی، لوگو، کیفیت و.... اگر بنا بود غذای محلی ارائه کنند، درباره طعم و شکل ظاهری اش مشاوره دریافت کردند. اگر تولیدکننده صنایع دستی بودند، گروه‌های تسهیلگر اعم از طراح و... را به کار گرفتیم که مشاوره بدهند مثلا این سوزن دوزی برای لبه آستین مانتو خوب است، یا این برای یقه مناسب است و.... افراد محله را به سطحی رساندیم که تولیدشان قابل عرضه و رقابت باشد و مشتری‌ها به بلوچ‌های هم محله‌ای منحصر نشوند. توانمندسازی کردیم، اما همچنان اولویتمان هویت بود.

اقتصاد ذیل هویت؟ یعنی دقیقا چه کار کردید؟

یکی از معضلات مشهد این است که اقتصاد متناسب با هویتش در حال رشدکردن نیست. اتفاقا آن بخش از اقتصادش دارد متورم می‌شود که خارج از هویتش است. برخی می‌گویند که مشهد هم شهری است مثل بقیه شهر‌ها و هویت شهر و ارتباطش را منکر می‌شوند، درحالی که اگر به مزیت‌های شهر در بلندمدت توجه نشود، همه داشته هایش را از دست می‌دهد. باید برای مزیت‌های نسبی شهر سرمایه گذاری کرد. مثلا سرمایه گذاری برای ایجاد پارک موضوعی امام رضا (ع) را مقایسه کنید با برندسازی از فلان مجموعه آبی که هر جای کشور می‌تواند ساخته شود.

صحبتتان را مصداقی‌تر درباره قلعه خیابان و رویداد بیان می‌کنید؟

ما ده‌ها مراجعه کننده برای دریافت غرفه داشتیم. تولیدکننده یا فروشنده اجناسی بودند که همه جای شهر پیدا می‌شود؛ مثل تریکوبافی یا بلوری. اما ما در رویداد از اقتصاد ذیل هویت محله حمایت کردیم؛ مثل سوزن دوزی، غذای محلی، قالی بافی ترکمنی و.... به عدالت نزدیک‌تر بود که به جای دادن فرصت به دانه درشت‌های محله که شاید حتی آنجا سکونت هم نداشته باشند، به تولیدکننده‌های خرد خانگی فرصت بدهیم تا در این ۱۰ شب به اندازه یکی دو سالشان فروش داشته باشند و این را برای رشدشان سرمایه کنند.

از مخالفت‌ها برای برگزاری رویداد در قلعه خیابان بگویید.

وقتی اطلاع رسانی رسمی رویداد آغاز شد، برخی علیه ما مطالبی را منتشر کردند. مخالفت‌های دیگر به زعم من از سوی کسانی بود که حاشیه شهر را گدا می‌بینند و‌ می‌خواهند. می‌گفتند این‌ها برای نانشان مانده اند و نباید بودجه را این طور هزینه کرد، بلکه باید بسته معیشتی داد و مرکز توانمندسازی اشتغال ایجاد کرد و.... این رویداد جواب محکمی به این حرف‌ها بود.

چطور؟

بررسی‌های ما بر اساس فرم‌هایی که از مشخصات بازدیدکننده‌ها پر کردیم، نشان می‌دهد که حدود ۹۰ درصدشان از اهالی همان محدوده اند. از طرف دیگر، فروش چندده میلیونی غرفه‌ها را در هر شب شاهد بودیم. آخر این چه تصوری است که اهالی اینجا همگی در فقر مطلق هستند؟! به یکی از غرفه‌های خوراکی گفتیم چرا ساعت ۱۰ شب رفتی؟ گفت: خیلی مواد اولیه با خودم آورده بودم؛ آن قدر که فکر کردم نصفش را باید برگردانم، ولی همه اش خیلی زود فروخته شد. غرفه هدایای کودکانه هم همین طور. قیمت هایش طوری بود که من شاید کشش نداشته باشم برای بچه خودم بخرم، اما او فروشش را داشت.

عذرخواهی می‌کنم. احیانا جزو دلایل مخالفت‌ها این نبود که محله به دلیل سطح اخلاق مدنی برخی اهالی، شایسته میزبانی از رویدادی با تراز شهری نیست؟

این‌ها در جلسات به صورت شفاهی گفته می‌شد، اما به صورت نوشتاری نه؛ مثلا برخی افراد که پیش‌تر در این محله سکونت داشته و آن را ترک کرده اند. یکی از ادارات محلی هم به ما چندبار گفت که با بچه‌های فلان طایفه می‌خواهی چه کار کنی؟

چه کار کردید؟

انتظامات را تقویت کردیم؛ با این تأکید به همه عوامل اجرایی که کسی حق بی ادبی به این بچه‌ها را ندارد. باید آن قدر جلو برویم و برنامه برگزار کنیم و این‌ها را در متن این تجربه‌ها قرار بدهیم که اصلاح فرهنگی صورت بگیرد. شب‌ها با بیست سی نفر از این بچه‌ها حرف می‌زدم و‌ می‌گفتم که این برنامه برای محله شماست و مهمانانی از جا‌های دیگر می‌آیند، مؤدب باشید، شما که پسرخوبی هستید و.... بعضی هایشان تا حالا از این برخورد‌ها ندیده بودند. فکر کردید تجربه‌های قبلی شان از این قبیل رویداد‌ها چه بوده است؟ احتمالا گدایی یا فروش دستمال کاغذی در کنار مراسم‌های بالای شهر. اما این بار فرق داشت. این بار خودشان میزبان بودند.

صحبت‌های ما با تعدادی از ساکنان قلعه خیابان نشان می‌داد از نگاه منفی دیگران به محله شان آزرده خاطرند و از رویداد به دلیل تلاش برای اصلاح این ذهنیت ها، راضی. از طرفی وقتی به گفته شما حدود ۹۰ درصد شرکت کنندگان از اهالی محله بوده اند، یعنی در جذب مردم از دیگرنقاط شهر و اصلاح ذهنیت هایشان موفق نبوده اید.

برندسازی که فقط با حضور اتفاق نمی‌افتد. به گوش رساندن برای ما مهم‌تر بود. شبکه یک رسانه ملی و شبکه استان خراسان رضوی رویداد را پوشش دادند. بیلبورد‌های شهری رویداد و میزبانی قلعه خیابان را اطلاع رسانی کردند. برای مرحله اول همین قدر کفایت است. چون به این راحتی نمی‌شود تصویر ذهنی چندده ساله را عوض کرد. این رویداد، نقطه شروع بود.

قبول دارید که رویداد آن قدر جذاب نبود تا بتواند شهروندان بیشتری را از دیگرنقاط شهر به قلعه خیابان بکشاند؟

بله. می‌شد برای جذابیت بیشتر کار کرد، اما به دلیل فضای مشهد نمی‌توانستیم جلوتر برویم. چون نمی‌خواستیم رویداد تعطیل شود. البته برای تعطیلی اش تلاش‌هایی شد، اما خداراشکر به سرانجام نرسید.

روایت‌ها از حضور کشور‌های خارجی در این رویداد متفاوت بود. چند کشور شرکت کردند؟

در بخش غذا و اجرای روی صحنه در مجموع حدود سیزده کشور.

جنبه بین المللی رویداد امسال کم رنگ بود. قبول دارید؟

بله، امسال کم رنگ‌تر بود. یکی از دلایلش حمایت‌های مالی بود که با وجود تورم، نصف پارسال بود. دلیلش این است که برخی دوستان این دست برنامه‌ها را قبول ندارند.

همکارانتان در اجرای رویداد کدام دستگاه‌ها بودند؟

فقط شهرداری.

هزینه‌های رویداد چقدر بود؟

برای این ۱۰ شب، حدود ۳ میلیاردو ۲۰۰ میلیون تومان هزینه شد که شهرداری و بنیاد علوی تقبل کردند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->